گوناگون

چرا انسان ها از ابتدا داستان‌گو بوده‌اند ؟

مردی در کنار آتش در شب زیر نور ماه در حال خواندن کتاب

جهان درون یک داستان

از لحظه‌ای که انسان ها آتش را کشف کردند ، در کنار شعله‌های لرزان آن نه فقط برای گرم شدن ، بلکه برای گفتن قصه جمع می‌شدند. قصه‌هایی از شکار حیوانات وحشی ، از ارواح جنگل‌ها ، از قهرمانان قبیله یا حتی از رؤیاهایی که شب گذشته دیده بودند. اگر کمی دقیق‌تر نگاه کنیم ، می‌بینیم که تاریخ بشر از ابتدا تا امروز چیزی جز یک رشته‌ی بلند از داستان‌ها نیست.
ولی چرا انسان ها این‌قدر شیفته‌ی داستان‌اند ؟ چرا بدون قصه ، زندگی برایمان بی‌روح و بی‌معنا به نظر می‌رسد ؟

داستان به عنوان ابزار بقا

اگر به دوران انسان های غارنشین برگردیم ، متوجه می‌شویم که داستان‌ها چیزی فراتر از سرگرمی بودند ؛ آن‌ها راهی برای زنده ماندن بودند.

  • وقتی پیر قبیله داستانی از برخورد با یک ببر می‌گفت ، در واقع داشت به جوان ‌ترها آموزش می‌داد که چطور در مواجهه با آن حیوان رفتار کنند.
  • وقتی مادری قصه‌ای از « روح خشمگین رودخانه » برای فرزندش تعریف می‌کرد، در اصل هشدار می‌داد : نزدیک آب نشو، ممکن است غرق شوی!

داستان‌ها قوانین نا نوشته بقا بودند ؛ حتی پژوهشگران انسان‌شناس امروز معتقدند قبیله‌هایی که قصه‌های مشترک داشتند ، انسجام بیشتری پیدا کردند و راحت‌ تر با چالش‌ها کنار آمدند.

مغز ما برای شنیدن داستان ساخته شده است

دانشمندان علوم اعصاب کشف کرده‌اند که وقتی داستان می‌شنویم، مغزمان درست مثل این است که خودمان آن تجربه را زندگی کرده‌ایم.

  • در یک آزمایش معروف ، وقتی داوطلبان داستانی درباره دویدن شنیدند ، همان بخش‌های مغز که هنگام دویدن واقعی فعال می‌شود ، روشن شد.
  • وقتی داستانی غم‌انگیز می‌شنویم، هورمون اکسی‌توسین ترشح می‌شود ؛ همان ماده‌ای که باعث همدلی و احساس نزدیکی با دیگران است.

به همین دلیل است که یک فیلم یا رمان خوب می‌تواند ما را تا حد گریه یا خنده شدید تحت تأثیر قرار دهد. مغز ما، داده‌های خشک و آماری را فراموش می‌کند، اما داستان‌ها را برای همیشه به خاطر می‌سپارد.

 

اگر تمایل به دانستن درمورد الگوهای عناصر در جدول تناوبی را دارید ، پیشنهاد میشود روی این متن کلیک کنید.

 

داستان‌ها فرهنگ و هویت می‌سازند

هیچ جامعه‌ای بدون داستان دوام نمی‌آورد. قصه‌ها همان نخ نامرئی هستند که افراد یک فرهنگ را به هم پیوند می‌دهند.

  • اسطوره‌ها و افسانه‌ها:  یونانیان باستان با داستان‌های زئوس و آپولو نه فقط سرگرم می‌شدند، بلکه باورهایشان درباره جهان و اخلاق را منتقل می‌کردند.
  • قصه‌های مذهبی و اخلاقی : از هزاران سال پیش، پیامبران و رهبران فرهنگی برای انتقال آموزه‌های خود از داستان استفاده می‌کردند.
  • داستان‌های ملی : امروز هم هر کشوری، داستان‌های قهرمانی و تاریخی دارد که هویت جمعی را می‌سازد. برای مثال، ماجرای آرش کمانگیر در فرهنگ ایرانی تنها یک افسانه نیست؛ بلکه نمادی از فداکاری و هویت ملی است.

داستان در دنیای مدرن : از نتفلیکس تا شبکه‌های اجتماعی

شاید فکر کنید در عصر فناوری و داده، دیگر نیازی به قصه نیست. اما کافی است نگاهی به اطراف بیندازیم:

  • فیلم‌ها و سریال‌ها : نتفلیکس، هالیوود، یا حتی انیمیشن‌های پیکسار همه در اصل بازتولید همان سنت قدیمی روایت هستند.
  • شبکه‌های اجتماعی:  چرا استوری اینستاگرام اینقدر محبوب است؟ چون در واقع ماجراهای روزمره را به شکل داستانی روایت می‌کند.
  • تبلیغات و بازاریابی : موفق‌ترین برندها محصول نمی‌فروشند، بلکه یک داستان می‌فروشند؛ داستانی از سبک زندگی، احساس یا آرزو.

حتی پست‌های کوتاه توییتر یا ویدئوهای چند ثانیه‌ای TikTok اگر محبوب می‌شوند ، به خاطر داستانی است که در همان چند لحظه روایت می‌کنند.

داستان‌ها و قدرت تغییر رفتار

یک حقیقت جالب ، انسان‌ها با استدلال منطقی خیلی سخت تغییر می‌کنند ، اما با داستان‌ها راحت‌تر.

  • پژوهشی در دانشگاه هاروارد نشان داد وقتی شرکت‌کنندگان داستان کوتاهی درباره مشکلات یک کودک شنیدند، آمادگی بیشتری برای کمک مالی پیدا کردند تا وقتی فقط آمار خشک به آن‌ها داده شد.
  • همین راز پشت کمپین‌های اجتماعی موفق است: به جای اینکه بگویند «میلیون‌ها نفر گرسنه‌اند»، داستان یک فرد واقعی را تعریف می‌کنند و دل مردم را به حرکت درمی‌آورند.

داستان ، موتور خلاقیت

داستان‌ها فقط گذشته را منتقل نمی‌کنند ، بلکه آینده را هم می‌سازند.

  • تخیل علمی (Science Fiction) الهام‌ بخش بسیاری از اختراعات بزرگ بوده است. «ژول ورن» وقتی از سفر به ماه نوشت ، بسیاری از دانشمندان جوان آن زمان را به سمت فضا سوق داد.
  • بازی‌های ویدئویی تعاملی مثل The Witcher یا Mass Effect نشان می‌دهند که چطور داستان می‌تواند حتی انتخاب‌های ما را به چالش بکشد و ما را به فکر کردن وادارد.

 بدون داستان زندگی بی‌روح است

بیایید صادق باشیم ، اگر تمام زندگی فقط داده، عدد و واقعیت خشک باشد، خسته‌کننده می‌شود. داستان‌ها به زندگی رنگ، معنا و احساس می‌دهند. آن‌ها ما را به هم نزدیک می‌کنند، به گذشته پیوند می‌زنند و برای آینده الهام می‌بخشند.

ما فرزندان داستان‌ایم

از قصه‌های دور آتش تا سریال‌های پرطرفدار، از افسانه‌های اساطیری تا استوری‌های اینستاگرام، روایت‌ها ستون فقرات زندگی انسانی هستند. انسان‌ها ذاتاً داستان‌گو هستند، چون داستان همان چیزی است که ما را انسان می‌کند.
ما فرزندان داستان‌ایم و تا زمانی که زنده‌ایم ، قصه‌ها نیز زنده خواهند ماند.

 

به قلم ، امیرحسین کیوان شکوهی

 

برای مطالعه ی سایر مقالات، به سایت مال کالا مراجعه کنید.

دیدگاهتان را بنویسید